فکر می کردم در قلب تو محکومم به
حبس ابدم
به یکباره جا خوردم
وقتی زندان بان سرم فریاد زد : هی تو…
آزادی
و صدای گام های غریبه ای که به سلول
من می آمد
نظرات شما عزیزان:
دختری مغرور 
ساعت21:01---18 مهر 1392
سلام خوب دیگه وبتو دیدم اومدم سر زدم خیلی مسخره بود ههههههههههههه بای پاسخ::)))))))))))))))))))))))))) پرو
ღ♥ღ یگانه ღ♥ღ 
ساعت7:07---6 مهر 1392
سکوت
یعنی اما … یعنی اگر …
یعنی هزار و یک دلیل که “دل” میترسد بلند بگوید …
raha 
ساعت0:45---6 مهر 1392
تنها برخی از آدمها
باران را احساس می کنند …
بقیه فقط خیس می شوند ..........
|